جستارهایی از تاریخ اندیشه در ایران معاصر، سید حسن تقی زاده، حسن پیرنیا، عباس اقبال آشتیانی، دکتر سید جواد طباطبایی قدم درراه چه کسانی گذاشت
بدان گونه که ازتاریخ دیرینه این سرزمین ،مخصوصا میراث ادبی وفرهنگی آن بر میاید ،ایرانیان هیچگاه از فکر واندیشه این سرزمین غافل نبوده اند. در آستانه عصر جدید، وبه وقت پیشامد ضرروت بی چون چرای پشت سر گذاشتن دوره کهن وگام نهادن به یک دوره جدید نیز فکر واندیشه ایران نقش تعیین کننده ای در این ماجرا داشت.
تلاش وتکاپوی هر نسل از این ایرانیان با دوره خاصی از تاریخ کشورشان گره خورده بود وآرا وعقایدشان نیز متاثر از آن ادوار ومعطوف به رفع نیازهایی بودکه در این مقاطع حس میکردند.
کشف دوباره وبازتعریف ایران با استفاده از دانش شرق شناسی چه از لحاظ آشنایی با داده های جدید باستانشناسی وتاریخی وچه از نظر آگاهی از شیوه های علمی امروزی که باید در این نگاه جدید اتخاذ میشد، از ویژگیهای این دوره بود.
در کنار آگاهی از تحقیقات ایران شناسان وتلاش در ترجمه، نمونه هایی از این آثار برای نوشتن آثاری متفاوت از روایات کهن وشبه افسانه ای پیشین از تاریخ ایران رشته تلاشهایی در اواخر دوره قاجار آغاز شد. پاره ای نوشته ها و ترجمه های “محمد حسین فروغی، پدر محمد علی فروغی ذکاءالملک، ۱۳۲۵-۱۲۵۵ق) از نمونه های اولیه آن است.
رشته تلاشهایی که درسالهای بعد از جنگ جهانی اول وپا گرفتن نهاد دولت مدرن در ایران، در هردو حوزه ترجمه وتالیف ،شتاب وصورت منسجم تری بخود گرفت. در حالیکه در نیمه نخست دهه ۱۳۰۰ش تدوین یک تاریخ جامع ایران در دستور کار قرارگرفت. از ابتدا تا صدر اسلام، به قلم “حسن پیرنیا، از اسلام تا استیلای مغول ،به قلم سید حسن تقی زاده، واز استیلای مغول تا مشروطه به قلم عباس اقبال آشتیانی” که لااقل باید فراز ونشیبهای این دوره تاریخی ومخصوصا از استمرار هویت ملی ایران تصویری بدست دهد.
برای ترجمه آثار برجسته پژوهشگران خارجی در این زمینه مانند” دایره المعارف اسلام یا تاریخ ادبیات ادوارد براون” نیز اقداماتی آغاز شد.
در کنار این مساعی که بیشتر به اراءه تصویری از پیوستگی تاریخ سیاسی وادبی ایران معطوف بود، یک نقطه عطف مهم این رشته رخدادها یعنی موضوع سقوط ساسانی وتسلط اعراب مسلمان ومخصوصا تلاش ایرانیان برای پشت سر گذاشتن این دوره گسست نیز موضوع توجه خاص قرار گرفت (۱).
یکی از درخشانترین آثاری که در این حوزه تالیف شد، “خاندان نوبختی از عباس اقبال آشتیانی، ۱۳۱۱ش”بود.
داستان خدمات خاندان ایرانی نوبختی در راه دفاع از استقلال ایران ونجات ان از استحاله در نظام اهل سنت وخلافت بغداد است.(۲)
“هم چنین کتاب جنبشهای دینی ایرانی در قرنهای دوم وسوم ق،که رساله دکترای، زنده یاد دکتر غلامحسین صدیقی، پاریس ۱۹۳۸م،نیر تحولات این دوره را از منظر گفتمان دینی مد نظر قرارداد. صدیقی مینویسد :” در این مدت اوضاع ایران نه چنان است که بیش از فتح عرب بود ونه به هیات تقریبا ثابتی که در قرنهای بعدی پیدا کرد. (۳)
برخلاف زنده یاد دکتر صدیقی که بدرستی نتیجه گیری از این تجربه جانب احتیاط را از دست ندادواز فتح کامل یکی وشکست نهایی دیگری سخن نگفت،” دوقرن سکوت زنده یاد دکتر عبدالحسین زرین کوب که حدود ده سال بعد در بررسی همین دوره منتشر شد، ماحصل آن رویارویی را شکست اعراب تعبیر کرد وپیروزی ایرانیان. (۴)
به نظر میآید در دهه ۱۳۲۰ش تحولات مهمی در این حوزه جریان نداشت وآثار عمده ای که در این حوزه منتشر شد مانند “حماسه سرایی در ایران از زنده یاد دکتر سید ذبیح الله صفا ۱۳۲۱ش،یا سبک شناسی، ملک الشعرای بهار ۱۳۲۱ش،بیشتر حاصل تحقیقات دوره پیشین بودند.
به هرحال هرچه بود، این چرخه بعد از وقفه از اوایل دهه ۱۳۳۰ش از نو به حرکت درآمد.
مجلدات اولیه” تاریخ ادبیات ایران ذبیخ الله صفا از سال ۱۳۳۲ش به بعد با انتشار تاریخ اجتماعی وسیاسی ایران دردوره معاصر سعید نفیسی درهمان سال وافزوده شدن آثار دکتر زرین کوب در باب اسلام وایران دوره اسلامی از ابتدای دهه بعدی بر این مجموعه وهم چنین توفیق در ترجمه وانتشار تاریخ ادبیات ایران ادوارد براون این چرخه دوباره به حرکت درآمد.
چهل، پنجاه سال پیش از آن در سالهای نخست دهه ۱۳۰۰ ش هنوز از بابت به ثمر نشستن آخرین دور از تلاشهای ایرانیان برای استقلال واقتدار ملی اطمینان کاملی وجود نداشت. صرف اشاره به عناوین پاره ای از کتابهای منتشر شده در این دوره خود به اندازه کافی بیانگر حال وهوای مزبور است.
“ایران جاودان خان بابا بیانی ۱۳۴۷،راز بقای ایران علی اکبر بینا ۱۳۴۷، سهم ایران درتمدن بشر ابوالحسن دهقان،۱۳۴۸،ابدیت ایران ،تقی نصر ۱۳۵۰ وتاریخ افتخارات ایران علینقی بهروزی ۱۳۵۵ش” را نیز باید دراین روند ارزیابی نمود.
هم چنین از آثار زنده یاد “دکتر محمد علی اسلامی ندوشن وآثاری چون ایران را از یاد نبریم، ایران وتنهاییش، ایران لوک پیر نیز باید یاد کرد.
با عنایت به تحولات اجتماعی، فکری وفرهنگی بعد از انقلاب ۵۷ ودر چنین چارچوبی بود که دکتر سید جواد طباطبایی درمقام نمایندگی از یک نسل جوانتر بعدی پا به میدان گذاشت.
در یکی از نخستین نوشته هایش در این زمینه مینویسد :”
برغم حضور در دوران جدید تاریخ جهانی، از نظر اندیشه از آن غایب بوده ایم.
در جایی دیگر مینویسد :”
دردوران باستان ودوره اسلامی،تمدن ایران به لحاظ اندیشه درجهان حضوری فعال داشت. اما اکنون دوران جدید والزامات آن بر ما تحمیل شده است ونتوانسته ایم سهمی در آن داشته باشیم. (۵)
تاکید دکتر طباطبایی بر عدم آمادگی ما برای گام نهادن به دوران جدید برغم آن همه حماسه سرایی نکته مهمی بود ودرکنار آن مقید بودن وی بر جستجوی دلایل این امر، نه در ارزیابیهای سبک وشتاب زده ،بلکه با مراجعه مجدد به تاریخ وفرهنگ این سرزمین، مهم ترین میراثی است که برای ما برای جای مانده است.
*-جمع بندی:
تصمیم دکتر سید جواد طباطبایی در گام نهادن به این وادی از ابتدا تا انتها صورتی فوق العاده وحتی فوق الطاقه یافت.
تلاشهای طباطبایی در رسیدگی به مجموعه پرسشها وتوان آزماییها که ایران در راه باز تعریف وبازسازی خود در نظر داشته باشد، از هرجهت در خور تحسین وستایش است.
*-پی نوشت:
۱-سیاست نامه دراندیشه آزادی،سال ۷،ش ۲۶،بهار ۱۴۰۲،صص ۲۶۵-۲۶۴
۲-آشتیانی،اقبال،عباس،۱۳۵۷،خاندان نوبختی،تهران،طهوری، ص ی
۳-صدیقی،غلامحسین،۱۳۵۷، جنبشهای دینی ایرانی در قرنهای دوم وسوم ق،تهران، پاژنگ، چ ۲،ص ۳۲۷
۴-زرین کوب، عبدالحسین،۱۳۳۰،دوقرن سکوت، تهران، علمی، چ اول، ص ۲۲۸
۵-طباطبایی،سید جواد، ۱۳۶۷،درآمدی
فلسفی بر تاریخ اندیشه سیاسی ایران، تهران، دفتر مطالعات سیاسی وبین المللی، صص ۳۵-۳۴